آفتاب سی ام آذر غروب میکند و این غروب برای اکثر ما ایرانیها بسیار پر معنا و پر خاطره است …
شب یلدا بلند ترین شب سال را ما ایرانیها از دیرباز به هم نشینی و معاشرتهای شیرین و دلچسب خانوادگی سپری میکنیم.
در این روزگار دوری و فاصله ، شب یلدا این فاصله شیرین میتواند بهانه خوبی باشد تا به حال و احوالمان فرصتی بدهیم تا با دیدار عزیزان بهتر شود. دنیای امروز ، دنیای پیامهای کوتاه و فاصلههای بلند است، فاصلههایی که میتواند با یک بازدید ، یک هدیه دلنشین و کوچک، چند بیت شعر و چند دانه انار کوتاه و کوتاهتر شود. گذشتهگان خیلی دور ما آخرین شب پاییز که بلندترین شب سال هم هست و پس از آن روزها به تدریج بلندتر و طولانیتر میشود را شب زایش (مهر) خورشید مینامیدند و آن را آغاز سال قرار میدادند. کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد و ازدیر باز این شب در بین اقوام گذشته هم شب مقدس و با ارزشی بوده است . یلدا این شب دوست داشتنی بهانه ایست تا کنار عزیزانمان تفالی به خواجه حافظ شیرازی بزنیم، شعر بخوانیم، بیشتر بخندیم، دید و باز دید کنیم و از احوال هم خبری تازه بگیریم. یلدا فرصتی ست تا فارغ از بهانههای شخصی و کار و روزمرگیهای هر روز، شبی را غنیمت شمریم و یکدیگر را بیشتر ببینیم و یادمان بماند این دقایق بیشتر، هرچند یکی دو دقیقه بیشتر کنار هم بودن به قدر دانههای انارهای روی زمین دلچسب و با ارزش و درخشندهاند و قدر با هم بودن هایمان را بیشتر بدانیم…