همراهی در ایدۀ مشتری

مدتی پیش یکی از مشتریان ما دغدغه ای مطرح کرد تحت این مضمون که "فروشگاهها و سوپرمارکت ها در ابعاد مختلف بسیار زیاد هستند و هرکدام بهانه ها و درخواست های خودشون را دارند. ما میخواهیم برای هر کدومشون هرچیزی که درخواست دادند را انجام بدیم. ولی هم توانش را نداریم هم امکانات و تیمِ کنندۀ این کار"

1. برای هر فروشگاه استند خلاقانه و خیلی خاص طراحی کنیم. حتی برای بعضی از فروشگاهها به فکر سنسوری مارکتینگ بودیم و ایده پردازی گروهی که کل فرایند دیزاین در آن اتفاق بیفتد.

مزایا : برندینگ خیلی خاصی صورت میگرفت – استندهایی تولید میشد که هیچ جای دیگری از بازار دیده نمیشد و شبیه هیچ برند دیگری نبود – بدلیل طی کردن فرایند دیزاین، به خروجی بسیار حرفه ای و دقیقی میرسیدیم.

معایب : سرعت کار پایین بود – هزینه هر استند بسیار بالا بود – راضی کردن صاحبان فروشگاه دشوار بود – راضی کردن مدیران و تصمیم گیرندگان سازمان مشتری هم احتمالاً با مشکل مواجه میشد- زمان و انرژی بسیار زیادی از تیم وانیشا میگرفت

2. استندهایی هماهنگ با دکور هر فروشگاه داشته باشیم که دی-ان-ای تمام اونها با شخصیت برند مشتری همخوانی داشته باشد و خلاقیت خاصی در فرایند دیزاین صورت نگیرد.

مزایا : زمان کمتری نسبت به روش قبلی مصرف میشد- هزینه ها پایین تر بود چون فرایند دیزاین کامل و گروهی نداشتیم و برخی موارد در استندهای فروشگاهی تکرار میشد – برندینگ یکپارچه اتفاق میفتاد و مصرف کننده نهایی در فروشگاهها با استندهایی با شمایل متفاوت ولی حس و حال یکسان میدیدند- راضی کردن صاحب فروشگاه و تصمیم گیرندگان مشتری راحت تر بود.

معایب : خروجی خیلی خاصی دیده نمیشد و ادعای خلاقیت در ظاهر و کاربرد استند کمتر از روش قبلی بود- زمان و انرژی تقریباً زیادی از تیم وانیشا میگرفت.

3. استندهایی در چند سایز کلی داشته باشیم که نمایندگان فروش مشتری بتوانند صاحب فروشگاه را قانع کنند که از بین طرحها یکی را انتخاب کنند.

مزایا : سرعت بسیار بالاتر در طراحی و تولید – هزینه پایین تر بدلیل تولید در تعداد بالاتر از هر طرح – راحتی راضی کردن تصمیم گیرندگان – بردندینگ یکپارچه

معایب : دشواری در راضی کردن صاحبان فروشگاه – نبود خلاقیت در طرحها برای هر فروشگاه – عمومی شدن طرحها و شباهت با فعالیت باقی برندهای بازار – هیجان انگیز نبودنِ کار برای مشتری و تیم وانیشا

باتوجه به جلسات داخلی و صحبت هایی که با مشتری داشتیم و ایده پردازی های مشترکی که اتفاق افتاد به این نتیجه رسیدیم که راه حل دوم با مجموع شرایط تناسب بیشتری دارد. بلافاصله وارد فرایند تست این مدل از کار شدیم. نمایندۀ فروش مشتری به فروشگاه مراجعه میکرد، بعد از آن طراح وانیشا به فروشگاه میرفت و ابعاد و اندازه ها را میگرفت و با عکسبرداری از فضا به طراحی و تولید میپرداختیم. خوشبختانه با همراهی خیلی خوب مشتری و سرعت بالای بچه های تیم تونستیم در دو هفتۀ اول تعدادی از فروشگاهها را دقیقا مطابق با خواستۀ صاحب فروشگاه و فضایی که داشت دکور کنیم و نتیجه ای که گرفتیم بسیار جالب بود. رضایت صاحبان فروشگاه از سرعت عمل و سفارشی سازی هر استند، در کنار افزایش چشمگیر میزان فروش فیدبک های بسیار جذاب و ارزشمندی بود.

در این مسیر چیزی که دیده میشد این بود که مشتری ایدۀ خلاقانه ای داشت و به درستی دغدغۀ بازار را شناسایی کرده بود، تیم ما هم چابک و آکادمیک عمل کرد و از تجربه و دانش و ارتباطاتی که در این سالها ساخته بود به درستی استفاده کرد و در نتیجه ارزش پیشنهادی به درستی شکل گرفت. طبیعتاً این ایده بهترین و آخرین ایدۀ خلاقانه در تأمین نیاز مشتری نخواهد بود اما در این زمان پاسخ مثبتی گرفت. علاوه بر اینکه تیم "طراحی خدمات" وانیشا هم در کنار تمام این فعالیت ها به بررسی کل فرایند و رفتار مصرف کننده پرداخت و گزارش این تیم هم در آیندۀ نزدیک به کمک ادامۀ مسیر می آید.

در حال حاضر سرعت این روش طراحی استند خلاقانه فروشگاهی به حدود 35 فروشگاه در هفته رسیده به طوری که از نگاه صاحب فروشگاه، از روز مذاکرۀ نمایندۀ برند با او تا تحویل استند در فروشگاه 7 روز به طول می انجامد که در این حجم از کار و تعداد فروشگاه، اقدامی بی سابقه است.

وانیشا این پروژه را میتواند انجام دهد چون پشتیبانی تجربه و دانش 8 سال فعالیت در این زمینه، اتحاد با چند کارگاه بزرگ و اصلی تولیدی در تهران و حواشی تهران، و مدیریت پروژه دقیق و توانمند را دارد و مشتری همراه و سریعی دارد. شاید همین اقدام سال قبل امکان پذیر نبود. و این به ما ثابت میکند که صبر، مداومت و اصلاح روش کار در بلند مدت جواب میدهد.