وظایف : لوله گذاری برای تنفس بیمار، چک کردن مداوم فشار و ضربان و علایم حیاتی. صحبت با بیمار قبل از عمل برای داشتن اطلاعات شفاف و دقیق دربارۀ او. به هوش آوردن بیمار و مراقبت از حرکات ناخودآگاه و هیجانی او برای نفس کشیدن در حین بیدار شدن. صحبت با بیمار برای اطلاع از علائم طبیعی. تحمل استرس بسیار بالا در کل عمر کاری خود
تکنیسین ها هزینه تحصیل پرداخت کردهاند، زمان گذاشتهاند، انرژی صرف کردهاند و انتظار کسب درآمد از آموخنههای خود داشتند. هم اکنون نیز که به محل کار خود میروند هزینه رفت و آمد پرداخت میکنند. کارشان ارزشمند است و هرچیز ارزشمندی هزینهای دارد.
وظایف : به روز نگهداشتن اطلاعات و علم خود. حضور به موقع در کلاس ها. آموزش آموختههایشان. تحمل شلوغ کردن ها و یا سئوالات فراوان دانشجویان. دیدن نتایج ضعیف و قوی کنار هم و رعایت عدالت در نمره دادن. فهماندن علت و فرمول واکنش های شیمیایی. تربیت افرادی که درآینده وظایفی در جامعه به عهده خواهند داشت و ستون های اقتصاد و فرهنگ خواهند بود. و...
اساتید در رشتۀ خود آگاهی و تجربۀ بالایی دارند و برای این تجربه و آگاهی ساعتها زمان گذاشتهاند، دود چراغ خوردهاند و با افراد زیادی رقابت تحصیلی کردهاند تا به این جایگاه برسند. آنها هم غذا میخورند و بابت زنده ماندنشان هزینه هایی پرداخت میکنند. کارشان ارزشمند است و هرچیز ارزشمندی هزینهای دارد.
وظایف : گوش کردن عمیق به صحبتها و دغدغههای مخاطب. همراهی و همزادپنداری با او و گاهی هم نظاره از بیرون. طی کردن فرایند تصویرسازی ذهنی، تبدیل آن تصاویر ذهنی به شکل و کلام و ایده عملی. مراقبت از تمام فرایند (از ابتدای گوش کردن تا طراحی اولیه، آماده سازی برای تولید و نظارت بر فرآیند تولید، توجه به فرآیند رسیدن محصول به مصرفکننده. کار با نرم افزارهای پیچیدۀ تخصصی. جلب رضایت بصری و روانی مخاطب از خروجی کار و ...
دیزاینرها اغلب یا قوۀ خلاقۀ قویتری دارند یا آن را تربیت کرده و رشد میدهند. آنها سالها در دانشگاه و دورههای مختلف دربارۀ تکنیک های ایده پردازی و فرایند حل مسأله و اصول و تکنیک های کار کردن با نرم افزارها، شناخت متریال و فرایند تولید، زمان و انرژی و پول صرف کردهاند. کاری را میکنند که دیگران یا توان و تخصص انجامش را ندارند یا زمانش را : "از فکر و قدرت ذهن خودشان استفاده میکنند تا به راه حل برسند و آنرا به صورت عینی ارائه میکنند" . آنها هم انتظار کسب درآمد از تخصصشان دارند. آنها هم برای زنده ماندن نیاز به غذا و پوشاک و امکانات بهداشتی و سرپناه دارند. کارشان ارزشمند است و هرچیز ارزشمندی هزینهای دارد.
وظایف : تجزیه و تحلیل اطلاعات و استفادۀ درست و بجا از آن. پیش بینی درست روند بازار و نیازها. ارائه راهکارهای بهینه برای رشد کسب و کار، فروش، بهره وری و کاهش هزینه های اضافی. حضور منظم و مداوم در محیط و فضای کار خود. ارائه گزارش های هوشمندانه و کامل جهت تصمیم گیری. ارتباط با افراد مختلف با رفتار و ویژگی های مختلف. کسب دانش و تجربه در تخصص خود. کنترل رفتارهای هیجانی در ارتباط با افراد و موقعیت ها. تحمل استرس ها و فشار بالای کار در شرایط مختلف. برنامه ریزی، هماهنگی، تصمیم گیری و کنترل و ...
اغلب مدیران دارای توان بالایی در مهارتهای متنوعی چون تصمیم گیری، تحلیل، تعامل با افراد، پیش بردن کار، فعالیت در شرایط غیرقابل پیش بینی و... دارند یا آن را در طول زمان کسب میکنند. آنها بابت این داشتههای ارزشمند زمان و انرژی و هزینه صرف کردهاند، به دانشگاه رفته و برای رسیدن به جایگاه مدیریت و یا تصمیم گیری سختی های زیادی کشیدهاند. مدیران نیز همچون باقی انسانها غذا میخورند، به سرپناه نیاز دارند، هزینه رفت و آمد دارند و برای تمام این موارد پول پرداخت میکنند. کارشان ارزشمند است و هرچیز ارزشمندی هزینهای دارد.
چطور است که دیزاینرها هم مانند سه جایگاه دیگر – که تنها نمایندههایی از شغل های فراوان موجود در یک جامعه هستند – مسیرهایی مشابه را طی کرده اند اما درآمد و پذیرش آنها متفاوت است؟ چطور تعداد بسیااااار اندکی از افرادی که کارفرمایان دیزاینرها هستند و اغلب در دستۀ آخر فعالیت میکنند به خودشان این حق و اجازه را میدهند که کار دیزاینرها را بیارزش یا کم ارزش شمرده و بگویند "ما بابت طراحی هزینهای پرداخت نمی کنیم" ؟ انصاف و وجدان دربارۀ این موضوع چگونه حکم میکند ؟
مشاغل و تخصصهای دیگری نیز همچون دیزاین وجود دارد. کافیست یادمان باشد :